در اینجا هر یک از پنج اصل نظریه هدف گذاری و اینکه چگونه می توانید آن ها را در اهداف خود برای زندگی حرفه ای و شخصی خود به کار ببرید، آورده شده است:
۱. وضوح
اهدافی که واضح و مشخص هستند، به احتمال زیاد با موفقیت تکمیل می شوند. به عنوان مثال، به جای تعریف یک هدف در شرایط کلی مانند افزایش فروش در این ماه، یک هدف خاص تر مانند فروش نزدیک به ۱۰ درصد بیشتر در ماه سپتامبر را انتخاب کنید.
اهداف واضح باید شامل یک بازه زمانی باشند نه اینکه باز باشند، مانند این که به سادگی بگویید ⁇ sell ⁇، و یک چارچوب زمانی و یک تاریخ هدف قابل دستیابی تعریف کنید که در آن بتوانید پیشرفت خود را بررسی و تحلیل کنید.
۲. چالش
اهدافی که چالش برانگیزتر هستند، انگیزه بخش تر از اهدافی هستند که دستیابی به آن ها آسان است. هدف شما باید به اندازه ای چالش برانگیز باشد که نیاز به ابتکار عمل داشته باشد.
دستیابی به اهداف قابل مدیریت به شما حس رضایت بخشی از موفقیت می دهد و شما را به ادامه مسیر موفقیت تشویق می کند.
مطمئن باشید که اهداف شما قابل دستیابی هستند تا زمانی که اهداف دست نیافتنی برآورده نمی شوند، شما را دلسرد نکنند.
۳. تعهد
تعهد به این معنی است که شما واقعا می خواهید کاری را که برای رسیدن به یک هدف لازم است، انجام دهید. شما باید احساس مالکیت کنید و در مورد رسیدن به اهداف کوتاه مدت و اهداف بلند مدت که برای رسیدن به آن ها تلاش می کنید، صادق باشید.
بدون خودتنظیمی، تعهد به فرآیند و رشدی که از آن حاصل خواهد شد، انگیزه بسیار کمتری برای کار کردن با آن ها خواهید داشت.
۴. بازخورد
روش هایی برای دریافت منظم بازخورد از پیشرفت خود ایجاد کنیدشما می توانید یک فرآیند بازخورد ایجاد کنید یا از دیگران با بینش دعوت کنید تا بازخورد خود را به طور منظم به اشتراک بگذارند.
جستجوی بازخورد سالم به شما فرصت می دهد تا پیشرفت هدف خود را تحلیل کنید و اهدافی را تنظیم کنید که برای موفقیت بیشتر شما کار نمی کنند.
۵. پیچیدگی کار
زمانی که اهداف پیچیده هستند، مطمئن باشید که به خودتان فرصت یادگیری داده اید و به درستی چالش را به بخش های قابل مدیریت تقسیم کرده اید.
خوراک بندری